کاغذ پاره های من

ساخت وبلاگ
داشتم ادامه پست قبل را می‌نوشتم که همکارمان که قیمت دلار را اعلام می‌کند آمد توی اتاق و گفت دلار داره میره بالا.پرسیدم چرا؟گفت: واگنر به روسیه حمله کرده. ناخوداگاه با چشمهای گرد شده با صدای بلند زدم زیرخنده.شانس آوردم امروز همکارهایم نیستند چون دارم کار می‌کنم بعد هی یادم می‌آید که واگنر به روسیه حمله کرده و پقی می‌زنم زیر خنده آن هم با صدای بلند. صرفنظر از اینکه نتیجه چه باشد ، و اینکه چاقو دسته‌اش را می‌برد یا خیر، شنبه خوبی را برایم رقم زد.البته به نظرم فرمانده واگنر آنقدر مرد باشد که نخواهد غیر نظامی‌های روس را عمدا بکشد. نه اینکه بگویم خیلی مرد است اما از زمانی که آن کلیپی را که از جسد گرم سربازهایش می‌گرفت را دیدم و ناراحت بود توی دلم گفتم: مرد! با اینکه یک آدم کش هستی اما ما چقدر از امثال تو در جنگ ایران و عراق کم داشتیم. در بی‌شرفی‌اش هم همین قدر بگویم که در آن ویدیو می‌گفت: اینها جسد سربازان من است اینها هر کدام پدر، شوهر، برادر کسی بودند.من هم می‌گفتم: آخر بی شرف! اکراینی‌هایی را هم که داری به خاطر پول می‌کشی پدر، برادر، شوهر و مادر، و خواهر و بچه و ... کسی هستند.واقعا نمی‌توانم جلوی خنده‌ام را بگیرم. عجب آدمی شده‌ام در این ج ا. + نوشته شده در  شنبه سوم تیر ۱۴۰۲ساعت 14:48&nbsp توسط منجوق  |  کاغذ پاره های من...
ما را در سایت کاغذ پاره های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9manjooghf بازدید : 53 تاريخ : شنبه 31 تير 1402 ساعت: 13:35

به سلامتی و میمنت معلوم شد که سه تا جزیره اضافه داریم که باید بدهیم بروند. والا به خدا ! کلی خرج روی دستمان گذاشته بودند کلی هم مدعی داشتند که دست از سرمان بر نمی‌داشتند و هی موی دماغ می‌شدند. فردا هم که همه ‌یخ‌های قطبی آب شوند ممکن بود کلا بروند زیر آب و بدبخت شویم. دست ارباب هم درد نکنه که مسوولیتش را به عهده گرفت و این ننگ را از عهده خدمتگزاران ملت برداشتند و گذاشتند روی گرده خودشان. بهشان هم گفتند کمی الکی هارت و پورت کنید که مردم هم باورشان بشود شما اصلا تمایلی به این کار نداشتید. البته خوشحالی نوادگان قاجار را دیگر خودتان یک فکری بکنید آن دیگر به ما مربوط نیست که قاجار در تاریخ رو سفید شدند که ما با جنگ و قشون کشی و وعده وام و ... یکسری ولایات را از ایران جدا کردیم و شماها همین طوری از سر خوش قلبی و رضایت قلبی و برای خوشبختی ساکنان این سه جزیره این کار را می‌کنید تا زحمت مهاجرت را متقبل نشوند.منکه دارم فکر می کنم خانه را بفروشم بچه ها را بگذارم توی سبد و بروم ساکن یکی از این جزایر بشوم چون از حالا معلوم است که این جزایر دوبی‌های آینده خواهندشد. پیشاپیش هم به ساکنان این جزایر نشستن همای سعادت روی دوش سکونتگاهشان را تبریک می‌گویم. + نوشته شده در  چهارشنبه بیست و یکم تیر ۱۴۰۲ساعت 14:57&nbsp توسط منجوق  |  کاغذ پاره های من...
ما را در سایت کاغذ پاره های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9manjooghf بازدید : 56 تاريخ : شنبه 31 تير 1402 ساعت: 13:35

شال‌های صورتی، زرشکی، سرخ آبی و قرمز گوجه‌ایم را گذاشته‌ام دم دست و این روزها با مانتو سفیدی که می‌پوشم. می‌اندازم روی دوشم،تا اگر در خیابان مجبورم کردند حجاب داشته باشم تف سربالا بشود برایشان. یک فندک هم گذاشته‌ام توی کیفم که اگر خودشان شال مشکی سرم کردند همانجا آتشش بزنم.پ.ن این را مجبور شدم اضافه کنم. این خانم کریمی که افغان هستند چون وبلاگ‌های دیگه کامنت هاشو تایید نمی‌کنن اینجا فعالتر شده. لطفا دوستان هیچکدام با ایشان کل‌کل نکنید تا عقده هایش را خالی بکند گناه دارد طفلک. لازم باشد من جوابش را می‌دهم اگر هم کامنت بی‌ربط گذاشت تایید نمی‌شود. این مدت هر کامنتی با اسامی مختلف در وبلاگ من گذاشته می شود این خانم است حتی با اسم دیگر کامنت می‌گذارد و خودش را هم فحش می‌دهد.محض خنده شما این کامنت‌هایش را تایید می‌کنم کاریش نداشته باشید. + نوشته شده در  پنجشنبه بیست و نهم تیر ۱۴۰۲ساعت 11:38&nbsp توسط منجوق  |  کاغذ پاره های من...
ما را در سایت کاغذ پاره های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9manjooghf بازدید : 54 تاريخ : شنبه 31 تير 1402 ساعت: 13:35